🔥 قسمت بیست و یکم (۲۱) 🔰🔰🔰🔰🔰 ✅حضور شیطان موقع نماز : ✍زمانى که انسان مى خواهد نماز بخواند، شیاطین دور او را مى گیرند تا نگذارند نماز برگزار شود. وعده مى دهند که هنوز زود است و براى نماز وقت زیادى مانده ، فعلا خسته اى قدرى استراحت کن ، الان گرسنه اى قدرى غذا بخور، بعدا نماز را خواهى خواند. ✨بعد از این که مشغول نماز شد او را وسوسه مى کنند و توجه او را از نماز و اطاعت منصرف مى نمایند. و به چیز دیگرى مشغول مى دارند، فکر انسان را به همه جا مى برند به جز نماز. 🍃حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرموند: وقتى بنده اى مشغول نماز و ذکر خدا مى شود: شیطان مى آید و به او مى گوید: به یاد فلان چیز باش ، فکر فلان کار را بکن ، این قدر وسوسه مى کند تا انسان را از فکر نماز بیرون ببرد و به شک اندازد، به طورى که نداند چند رکعت نماز خوانده است . ⚜در حدیث دیگرى آمده : وقتى انسان مشغول نماز شد شیطان مى آید سد راهش مى شود و تحریکش مى کند تا از نماز دور گردد. در این موقع جنگ و نزاع میان نمازگزار و شیطان بر پا مى شود. ⬅️به همین جهت آن مکانى را که براى نماز انتخاب شده محراب مى گویند، محراب مکان حرب و جنگ است ، چون شیطان موقع نماز در آن مکان مى آید، وسوسه مى کند که انسان را منصرف کند و انسان کوشش مى نماید با او مخالفت نماید گاهى شیطان غالب مى شود، و توجه انسان را از نماز بیرون مى برد و گاهى انسان ، این زد و خورد تا آخر نماز ادامه دارد. لذا به انسان دستور داده شده که : وقتى مى خواهد نماز یا قرآن بخواند، از اول آمده باشد، و خود را مسلح نماید، ضربه اول را به او بزند و آن ضربه پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسه هاى اوست ، قرآن هم با کمال صراحت مى فرماید: ❇️هنگام قرآن خواندن ، پناه به خدا ببر از شر شیطان رانده شده ✅خواسته شیطان از این زن هنگام نماز: 💠در زمان حضرت عیسى بن مریم علیه السلام زنى بود پرهیزگار و با خدا. وقت نماز هر کارى را رها مى کرد و مشغول نماز مى شد. ◀️روزى مشغول پختن نان بود که مؤ ذن بانگ اذان داد و مردم را به نماز فرا خواند. این زن دست از نان پختن کشید و مشغول نماز شد. چون به نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه کرد و گفت :اى زن ! تا تو از نماز فارغ شوى همه نان هاى تو مى سوزند. 🌀زن در دل خود جواب داد: اگر همه نانها بسوزد، بهتر است تا این که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد و عذاب شوم . 🔱شیطان بار دیگر وسوسه کرد که :اى زن ! پسرت در تنور افتاد و بدنش ‍ سوخت . زن در دل جواب داد: اگر خداوند مقدر کرده است که من در حال نماز باشم و پسرم در آتش تنور بسوزد، من به قضاى خدا راضیم و نماز خود را رها نمى کنم و اگر خدا بخواهد او را از سوختن نجات مى دهد. ✳️در این حال شوهر زن از راه رسید، زن را دید که مشغول نماز است و تنور هم روشن مى باشد، در تنور نان ها را دید که پخته شده ولى نسوخته است و فرزندش در میان آتش بازى مى کند و به قدرت خدا آتش در او اثر نداشت . ⚜وقتى زن از نماز فارغ شد دست او را گرفت نزدیک تنور آورد و گفت : داخل تنور را نگاه کن . وقتى زن به درون تنور نگاه کرد، دید فرزندش سالم و نان ها پخته شده بدون آن که سوخته باشد. زن فورا سجد شکر به جاى آورد و خداى خود را سپاس گزارد. ⚡️شوهر، فرزند خود را برداشت و پیش حضرت عیسى علیه السلام برد و داستانش را براى آن حضرت تعریف کرد! او فرمود:اى مرد! برو از همسرت بپرس چه کرده و با خداى خود چه رابطه اى داشته ؟ ⭐️شوهر آمد و از او سوال نمود. زن در جواب گفت : من با خداى خود عهد کرده ام چند عمل نیک را انجام دهم . آنها عبارت اند از: 1- همیشه کار آخرت را بر کار دنیا مقدم بدارم 2- از آن روزى که خود را شناختم بدون وضو نبوده ام 3- همیشه نماز خود را در اول وقت مى خوانم 4- اگر کسى بر من ستم کرد و مرا دشنام داد کینه او را در دل نگیرم ، و او را به خدا واگذارم 5- در کارهاى خود به قضاى الهى راضى باشم 6- سائل را از در خانه ام مایوس نکنم 7- نماز شب را ترک ننمایم . 🍀حضرت عیسى فرمود: اگر این زن مرد بود، پیغمبر مى شد، چون کارهاى پیغمبران را مى کند و شیطان نمى تواند او را فریب دهد. 🏴اللهم عجل لولیک الفرج 💢قسمت پایانی =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ رهایی از