قبل از اینکه مسعود به سوریه اعزام شود برای خرید یک بال پاراگلایدر با او صحبت کرده بودم، با اینکه آن وسیله به علت سرعت بالا و حساسیت در هدایت، بسیار خطرناک و ریسک پذیر بود، اما مسعود به من دلگرمی داد و قرار گذاشتیم که بال را تهیه کنم و در پرواز آن کمکم کند؛ بعد از چند روز بال را تهیه کردم اما مسعود به سوریه رفته بود و من بدون مسعود به پرواز رفتم؛ آن روز با اینکه شرایط برای پرواز بسیار مناسب بود اما تلاش چند ساعته ی من ناموفق ماند، گویا قرار نبود بدون حضور او پرواز کنم.
شهید بزرگوار در شامگاه روز بیست یکم آبان 94 پس از عملیات آزادسازی شهر العیس در حومه حلب سوریه به همراه شهیدان احمد اعطایی، محمد رضا دهقان امیری و سید مصطفی موسوی، غریبانه به شهادت می رسد.آن شب در این فکر بودم که مسعود از سفر برگردد و در پرواز کمکم کند که خبری ناگوار همه چیز را عوض کرد، یکی از دوستانم خبر شهادت مسعود را به من داد اما من باور نمی کردم مسعود با آن همه مهارت و توانایی آسیب دیده باشد که تماس یکی دیگر از رفیقانم این شک مرا به یقین تبدیل کرد و رفاقت دنیایی من با مسعود عسگری در شامگاه بیست و یکم آبان نود و چهار به پایان رسید و مزد سالها تلاش و مجاهدت خالصانه خود را به بهترین نحو دریافت کرد.
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻ایتا
@shahidaghseyedmostafamousavi