از صفـ🍃ـای ضریح دم نزنید
حرفی از بیـ🏴ـرق و علم نزنید
گریـ😭ـه های بلند ممنـ🚫ـوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفته ها کنار بقیــع
حرفی از صحن و از حــرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان…
به خــدا زود می روم نزنید
زائری داد زد که نامردان
تازیانه به مادرم نزنید 😭
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطــمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهــدی
این حـ💛ـرم نیز با صـ🍃ـفا بشود
کاش با نغمه حسیـ💕ـن حسیــن
این حــرم مثل کربــلا بشود
در کنار مزار ام بنــین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشــهد الرضـ💞ـا بشود
این بقیــعی که این چنین خاکی است
رشک پروانــه های افلاکی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیــع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حــرم مثل چادر زهــراست
که در اینجا دوباره می سوزد
این حــرم مثل خیمه ی زیــنب
که در اوج شراره می سوزد
سالها بعد قدری آن سو تر
چند قــرآن پاره می سوزد
@shahidsahrai