سلام بر اربعين حسيني
سلام بر لحظه هاي غريب وصال!
چهل وادي دويدم منازل صبر را.
چهل وادي کشيدم بر دوش خود رنج را.
چهل وادي فرو خوردم بغض را.
چهل وادي ويران شدم در خويشتن؛
خراب گشتم برادر، در خرابه هاي شام.
فرو ريختم برادر، در گريه هاي شبانه سه ساله.
چهل وادي صبر کردم، برادر! صبر کردم؛ صبري جميل برادر؛ «ما رأيت إلاّ جميلا».
ايستادم، برادر؛ همان گونه که سزاوار خواهر چون تويي است.
ايستادم؛ سربلند، در اوج شکستگي.
ايستادم و انگشت هاي ظلم را در جام هاي به خون آلوده شکستم
پروانه سان سوختم بر گرد خيمه سجاد.
آمدم برادر؛ با يک دنيا حرف هاي ناگفته، با کمري شکسته و گيسواني به سپيدي نشسته.
من آمدم؛ با دلي داغ ديده و اندوهي فراوان و با قلبي سوخته.
حالا منم و تو و رنج چهل روز اسارت که بيش از چهل سال، مرا در هم شکست.
آرام بخواب، برادر! در آرامشي ابدي که خون سرخ تو و يارانت، تا قيامت بر صحنه تاريخ نقش بسته است.
حسين جان! صراط مستقيم، از رد خون تو آغاز شد ،
و پس از بيابان هاي سرگرداني زينب، ميان هلهله شاميان و سنگسار حقيقت، به قلب ما رسيد؛
زيرا تو از دل برخاسته بودي؛ از دل حقيقت، و لاجرم بر دل نشستي.
آري چهل روز گذشت،
و حال اربعين، فرصتي است براي تعمّق در قيام حسين عليه السلام.
@shahidsahrai