📣 مهربانی بی‌نهایت امام با کودکان 🔹روزهای جمعه ناهار به خانه خانم می‏ رفتیم و تا ساعت دو ناهار می‏ خوردیم و بعد با دوچرخه، بازی می‏ کردیم. دوچرخه های ما همیشه خانه امام بود. امام به ما می‏ گفتند: به طرف اتاق من نیایید، اما هیچ وقت با اخم و ناراحتی نمی‏ گفتند، با خنده می‏ گفتند که من خوابم و خسته‏ ام، بیدار و کسل می‏ شوم. شما طرف اتاق من نیایید سر و صدا بکنید. یک بار هم رفتیم و آقا از خواب بیدار شدند. ایشان چیزی نگفتند؛ ولی دیگران ما را دعوا کردند. 🔹یک بار هم وقتی که امام در حال قدم زدن بودند من می‏ خواستم با دوچرخه ‏از یک راهروی باریک رد بشوم که ناگهان دوچرخه لیز خورد و جلوی‏ پای امام افتاد، ایشان کمک کردند که دوچرخه ‏ام را بردارم و به من گفتند:‏طـوری نشده؟ گفتـم: نه. فقط ترسیـده بودم که نکنـد به آقـا خورده باشم. 👤فرشته اعرابی (نوه حضرت امام) @shahidsahrai