توی كوچه پير مردی رو ديدم كه روی زمينِ سرد خوابيده بود سن و سالم كم بود و چيزی برای كمك بهش نداشتم اون شب رختخواب آزارم مي‌داد ! از فكر پيرمرد رختخوابو جمع كردم و رو زمين سرد خوابيدم ! میخواستم تو رنج پيرمرد شريك باشم اون شب سرما به بدنم نفوذ كرد و مريض شدم ! اما روحم شفا پيدا كرد ... چه مريضی لذت بخشی ...! @shahidshalamche_8