💢 گل سیمین
_ بهش گفتم:
«راستی اگه بفهمی شوهرت شهید شده، چیکار میکنی؟»
گفت «دو رکعت نماز میخونم.»
_ آرام نالیدم «پس پاشو، این کار رو بکن.»
ساکت بود. همینطور نگاهم میکرد. بعد بلند شد، اما نتوانست سر پا بایستد. نشست و خودش را تا آشپزخانه کشید که وضو بگیرد.
"سورة مریم را که خواندم، از خدا خواستم بعد از این چند تا دختر، یک پسر به من بدهد که او را وقف راه خدا کنم.
خب سلمان را نذر راه خدا کرده بودم، ولی فکر نمیکردم بعد از شهادتش زنده بمانم.
وقتی میخواستم بروم سردخانه، آیة «یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم» را خواندم. آتش دلم یکدفعه خاموش شد.
📗 خاطرات سهام طاقتی
#مجله_آشنا
#به_یاد_شهدا
🆔
@Shamimeashena