🍼مأموریتِ ممکن 🔸فاصله من و دخترم که توی هال بود تا اتاق، فقط ده قدم بود، اما طفلی طوری گریه می‌کرد که همین چند قدم را دویدم! فرصت نمی‌داد چیزی را که دوای دردش بود، برایش بیاورم. فقط دلش می‌خواست توی همان نقطه‌ای که هست، بغلش کنم و راه ببرم. این‌جور وقت‌ها چطوری باید به یک نوزاد ۳ ماهه بفهمانی که اگر کمی صبر کنی، من برایت چیزی می‌آورم که حالت را خوب می‌کند؟ اما چه کنم که ناتوان بودم از فهماندن این جمله شرطیه به او. این‌جور وقت‌ها آدم هول می‌شود؛ مثل من که رفتم توی اتاق و همین‌جوری دور خودم می‌چرخیدم و از بس که صدای گریه‌هایش بلند و سرسام‌آور بود، فراموشم شد که می‌خواستم چی بردارم! مستأصل شدم... اما درست در همین موقع، وسط اتاق ایستادم. تصور کنید که نوزادی دارد با نهایت صدایی که می‌تواند از خودش تولید کند از تو می‌خواهد که بغلش کنی و تو در اتاق مجاور خشکت زده.... در همان شلوغی و سر و صدا یک آن ذهنم رفت به چند روز پیش. همان روز که با اصرار و پافشاری از خدا چیزی را می‌خواستم‌؛ حتی نمی‌گفتم که خدایا هر چه را صلاحم هست برایم بفرست! فقط می‌گفتم «خدایا همینی که الان دارم ازت میخوام و با همین خصوصیات را به من بده، من دقیقا همین را می‌خوام...» و حالا، در همین لحظه حساس توی ذهنم آمد که شاید خدا می‌خواسته بهترش را به من بدهد. مثل حالا که دخترم فقط می‌خواست که همین حالا بغلش کنم، ولی این بغل کردن دردی از او دوا نمی‌کرد و باید دارویش را به او می‌رساندم.... او عجول بود ولی من می‌دانستم که چاره‌ی دردش داروست... یاد جمله‌ای افتادم که نمی‌دانم در کدام شبکه اجتماعی خوانده بودم: «اگر خدا طولش میده، مطمئن باش داره قشنگترش می‌کنه...» چشمانم پر از اشک شد، آرامش عمیقی توی قلبم حس کردم و دلم خواست های‌های گریه کنم، اما یک‌دفعه دوباره صدای دخترم به گوشم رسید. ظاهراً در این مدت کوتاه که من داشتم عبرت می‌گرفتم، او گریه‌اش قطع نشده بود، فقط انگار در مغز من دکمه‌ای زده شده بود تا برای لحظه‌ای صدایش را نشنوم و حالا آن دکمه را دوباره زده بودند و دوباره صدایش به گوشم می‌رسید. یکی نبود بگوید: آخر مادرِ حسابی(!) برو به داد بچه‌ات برس که خودش را کشت، آخر الان چه وقت عبرت‌گیری است؟! ولی طفلی کودکم حنجره‌اش به فنا رفت؛ گویا مأمور شده بود چیزی فراتر از دل دردش به من بفهماند که فهماند.... خدایا شکرت به‌خاطر این مأمورهای کوچک! ✍️معصومه امین‌رستمی 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena