-شَـــمیم ظُـــهور-
دستش که به آب خورد به یاد آورد وصیتهای علی را: «کنارش بمان! غریبتر از حُسین ع وجود ندارد...» چنان سراسیمه بازگشت که دستهایش جا ماند...😭😭