این امام بزرگوار(امام حسن عسکری)، در اوّل ماه ربیع الاوّل مسموم شد و تا هشتم ماه، بیمار و بستری بود. در ساعات آخر شب، برای وضو آب خواست. توانایی خروج از بستر نداشت، در همان بستر وضو گرفت و همان جا نماز خواند و بعد آب برای نوشیدن طلبید، دست‌های مبارکش می‌لرزید و ظرف آب به دندان‌ها می‌خورد... حالا نمی‌دانیم آیا آب را آشامید یا تشنه لب از دنیا چشم پوشید... امّا یک تشنه لب را سراغ داریم که در گودالِ قتلگاه افتاده بود و می‌گفت:« یا قَومِ اسقُونی شَربَةً مِن الماء؛ مردم جگرم از تشنگی سوخت، به من آبی برسانید...»، ولی به جای آب، با نیزه و شمشیر جوابش دادند... - حاج آقا ضیاء آبادی.