من و بابا دو روز با پیکر مطهر سید بودیم و کس دیگه ای نبود منتظر، تو قلب ضاحیه ۲۴ ساعته پیش پیکر بودیم معلوم نبود چی میشه، و جنگ هنوز ادامه داشت شخصیتی مثل سید یک درصد هم قبول نمیکرد که زنده باشه و به مردم بگن شهید شده حتی بخاطر امنیت و تهدیدات و... من با پیکر مطهر صحبت میکردم و میگفتم اگه میتونید بلند شید و برگردید، ما به شما نیاز داریم، میدونم شهادت غایت آرزوتون بود اما اگه میشه بلند شید ما توی دو روز حتی یک‌ ثانیه هم نخوابیدیم و کنار سید بودیم سیدهاشم هم که شهید شد و هیچ راه تماسی هم نبود تصمیم بر این شد که سید رو ودیعه به خاک بسپاریم، توی روضة الشهدا فقط ۴ نفر بودیم که خبر داشتیم‌ سید کجاست انتقال پیکر مطهر هم در اون شرایط، یک‌ موضوع و معمای پیچیده و طولانی بود که به لطف خدا انجام شد و تقریبا بعد از ده روز سیدعزیز رو به ودیعه سپردیم. شهیدچی | شیخ فهیم تواضع🌷