هوا گرمه. امروز جمعه ست. سماور خاموشه و چایی در کار نیست. بوی خاک خیس خورده و صدای جارو کشیدن مامان از تو حیاط نمیاد. پیرهن سفید نپوشیدم و بند کفشام پاره شده. لباس جدید نخریدم. فردا شنبه ی اویزون شده بهشم و با این حال، بازم خرسندم از این وضع