تقریبا هیچی سرجای خودش نیست؛
چاییم سرد شده و کارای عقب افتاده، روز به روز زیاد تر میشه؛
زندگی حالت آشوب مانند به خودش گرفته و زمان به طور وحشیانه ای داره جلو میره؛
از خیلیا خبری ندارم و دلتنگی بدجوری یقمو گرفته؛
'آیم ساری' شده پر تکرار ترین کلمه این روزام و تمام روز ازش استفاده میکنم؛
محدود شدن کارای خوشحال کننده یه جورایی به هم ریختتم و با این حال،
هنوز هم میتونم لبخند بزنم.