یکم میترسم. فقط یه کوچولو. انگار چراغ قوه‌ای که تا الان جلوی پاهام روشن نگه داشته بودم باتریش تموم شده و، جلوی پاهام و نمیبینم. من میترسم. میترسم از اینکه نمیدونم قراره چی بشه.