مسلمان با درسِ انتظارِ فرج مى‌آموزد و تعليم می‌گيرد كه هيچ بن‌بستى در زندگى بشر وجود ندارد كه نشود آن را باز كرد و لازم باشد كه انسان نااميد دست روى دست بگذارد و بنشيند و بگويد ديگر كارى نمى‌شود كرد؛ نه، وقتى در نهايتِ زندگىِ انسان، در مقابله‌ى با اينهمه حركت ظالمانه و ستمگرانه، خورشيدِ فرج ظهور خواهد كرد، پس در بن‌بست‌هاى جارى زندگى هم همين فرج متوقّع و مورد انتظار است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۷۰