هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️23 📖 سوره آیه 10 (قسمت اول) ‌‌‏🍃قالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۱۰﴾ ترجمه: يكى از آنان گفت: يوسف را نكشيد، اگر می‌خواهيد كارى بر ضد او انجام دهيد، وى را در مخفى‏گاه آن چاه اندازيد، كه برخى رهگذران او را برگيرند [و با خود ببرند!] شد زبان قاتلی جند اله تا برآيد يوسف از چاهی به راه راست آمد آية‌ لِلَّه جُنود في‌السمواتِ و في‌الارضِ كنون آن‌كه شد اين آيه آويزان به گوش گو كناری ده منيّت، عقل و هوش عقل آن باشد عقالش حق كند نی ستون خيمه حق لق كند گفت او چون عين آن تقدير بود حلق‌های ديگران هم گير بود گر بخواهد لطف حق ياری كند دشمن قدار هم زاری كند لشگر حق با طمع در كار شد گر چه جان ديگران سربار شد بهر ديناری چنين پنداشتند غافل از تقدير و كشت و داشتند تا ستاند درهمی بی عيب و نقص مر به كردندی ز حال طفل فحص باز آمد تير حق را بی كمان تا بگيرد دست يوسف بی امان ليک اينجا از حسد زنبيل ساخت تا كند غرس آن گيه او بيل ساخت گفت آن «لاتقتلوا يوسف» كسی كو در او بودی زايمانش خسی! عاقبت اين حرف او را يار شد بر فراز عمر خود بيدار شد گرچه حق جاری كند آبی به جوی جوی را فضلی است مر آن را بجوی عروةالوثقای حق شد اين زبان گر چه نبود بر برادرها عيان جان يوسف كم نباشد پيش حق كم نبودی اجر آن در كيش حق هر چه خير آمد ز يوسف او شريک خاص در آن تكيه‌گاهش بر اريک ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir