هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️24 📖 سوره آیه 10 (قسمت دوم) ‌‌🍃قالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۱۰﴾ ترجمه: يكى از آنان گفت: يوسف را نكشيد، اگر می‌خواهيد كارى بر ضد او انجام دهيد، وى را در مخفیگاه آن چاه اندازيد، كه برخى رهگذران او را برگيرند [و با خود ببرند!] گاه يک حرف است و يک عالم پيام گاه شمشير است و بيرون از نيام حرف را بايد به جايش صرف كرد تا رسد پيغام حق آن ظرف كرد گه حرام و گاه واجب می‌شود گه ز روی دوست حاجب می‌شود حرف چون تير است در دست بشر گر بيندازد نگرداند بشر حرف را بگذار تا رخصت رسد هم زمان رخصتش را كن رصد چند گفتی حرف‌های بی‌شمار يا كه شيرين از عسل يا نيش مار آنچه حرفت ساخت يا ويران نمود آدمی در بهت و در حيران نمود همچو باران است بر فرق بشر حرف‌های بی شمار از خير و شر آن كه در جای بزرگان بار يافت تاروپود ديگران بر دار بافت حرف‌ها چون خفت قالی می‌شود موجب فضل و تعالی می‌شود هر كه بينی، ذره ذره حرف‌هاست هم به رنگ جنس و قد ظرف‌هاست حرف انسان را كند پروارتر می برد گه بار و گه سربارتر آدمی از حرف گردد ساخته ليك يا هدهد شود يا فاخته گوش خود را وقف حرفی كن پسر كان تو را چون آب می آرد به سر اندک اندک جان خرابت می‌كند تشنه بر آب سرابت می‌كند! تو همان حرفی كه خوردی پيش‌تر يا نخور، يا خورد بايد بيشتر قدر حرف خويش را بالا بريد خويش را تا جَنّته المأوا بريد هر چه مقبولت نباشد پاک كن تو مشين در خاک او، او خاک كن خوان ما گسترده باشد در جهان می‌برند و می‌فزايند در نهان تو همان هستی كه مردم می‌خورند جامه‌ای هستی كه بر تن می‌بُرند تو درون ديگران گردی زياد بين چه می‌گردی، ابوذر يا زياد! ای دوصد يوسف درونت تافته! جان يک يوسف بكن در بافته پاره‌دوزی بس كن و يوسف بدوز تا نگردی قهقرا، گردی به روز اين تو و اين حرف و اين هم خامه‌ها خود به باف و تن بكن زين جامه‌ها ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir