هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️27 📖 سوره آیه 12 (قسمت اول) ‌‌🍃أرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۱۲﴾ ترجمه: فردا او را با ما روانه كن تا [در دشت و صحرا] بگردد و بازى كند، قطعاً ما نگهبان او خواهيم بود. كيد نفس و كيد شيطان شد تمام تا گرفتی كار را شيطان زمام وای گر غفلت ز غفلت شد پديد بند شيطان می‌شود آنجا شديد ما چرا كوری كنيم و سر نهيم از چه رو بر نفس خود هی برجهيم كاش ما را فكر بودی در طريق تا نرفتی اندک اندک در حريق كاش خود را خوب‌تر كرديم سير تا ز جان‌ها بيشتر برديم خير كاش ما از حق چنين دوری نكرد چشم يوسف بين ما كوری نكرد آنچه خواهد جان، بود گاهی كنار ليک جنت را همی بيند چو نار با چه انسان چشم‌هايش كور شد زنده زنده اين چنين در گور شد در كنار آب دريا هست و نيست آگه او از آب و دريا هست و نيست گفت تا چشمی به قرب خود كنيم خود ز عشق قرب خود بی خود كنيم اين همه دوری چنين تشريح كرد تا بشر دور از چنين تفريح كرد اين همه جان برادرها كشيد تا كه دردی عارض و مردی چشيد كيدها را اين چنين كردی بيان تا ببينی كيد مردم را عيان گفت تا راه بشر روشن كند آيه‌ها را بر بشر جوشن كند گفت تا يعقوب‌ها بينا شوند ورنه آخر زار و نابينا شوند پرده از روی بشر كردی كنار تا ببينی زير آن چاهی ز نار بلكه تا جانت بشر بازی نداد دل به عشوه، رنگ و طنازی نداد اين همه يک حرف زان كيد تو بود هم يكی از شيوه صيد تو بود گفت تا از صيد و صيادی رهی دور گردی از فريب و گمرهی سير و گردش را چو كردی بيشتر تيز بين، بر جان نگردی نيشتر؟! چيست در بازی، چرا بازی دهند از چه رو اين‌گونه طنازی دهند گفت تا بازی به هشياری كنی خويش را با ديگران ياری كنی هر چه جان را مركب رهوار شد كن يقين محبوب آن دربار شد نيست آن بازی كه جان پروار كرد عاشق مولا و آن در بار کرد ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir