هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️32 📖 سوره آیه 13 (قسمت سوم) ‌‌ 🍃 قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿۱۳﴾ ترجمه: گفت: بردن او مرا سخت اندوهگين می‌کند، و می‌ترسم شما از او غفلت كنيد و گرگ او را بخورد. حزن يعقوب از درايت خيز كرد لاجرم تصميم ايشان حيض كرد! بس نوازش‌ها كه ايشان را نمود تيرها را از كف ايشان ربود حيله كرد و راه ديگر باز كرد صحبت از گرگ و پلنگ و باز كرد گفت می‌ترسم ز گرگ تيز چنگ يوسفم را ناگهان گيرد به چنگ خوب می‌داند كه گرگان محرمند زخم بر پيغمبران را مرهمند! ليک ايشان غافل از سرّ بيان حرف‌ها را پوستينی شد عيان باز اينجا از دريدن حرف نيست يا ز چنگالش پريدن حرف نيست می‌خورد تا استخوان و ريشه را خنده آرد صاحب انديشه را گفت: «أنتم غافلون» يعنی شما شير و، گرگان مانده در بند شما ليک غفلت خاک بر سر می‌كند گرگ صحرا يوسفم سر می‌كَند اين‌چنين شد اولويت در وجوب يک دروغ اما وجوب اندر وجوب! گرگ كی خوردی تن معصوم را می‌خورد او روزی مقسوم را ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir