هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️48 📖 سوره آیه 18 (قسمت سوم) 🍃 وجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾ ترجمه: و خونى دروغين بر پيراهنش آوردند [تا يعقوب مرگ يوسف را باور كند]. گفت: چنين نيست كه مى‌گوييد، بلكه نفس شما كارى [زشت را] در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود] در اين حال صبرى نيكو [مناسب‌تر است]؛ و خداست كه بر آنچه شما [از وضع يوسف] شرح مى‌دهيد از او يارى خواسته مى‌شود. الغرض شد شاه كنعان صبر پيش همچو ايوب نبی بل بيش بيش صبر زيبا، جان زيبا زايدش جان زيبا، اصل ديبا بايدش صبر، خود زيباست، در ذات و نهان صبر باشد رونق كار جهان آنچه پيدا گشت و دلبر نام شد از شراب صبر، شيرين كام شد صبر زيبا عروةالوثقا شود صبر زشت از بيخ و بن رسوا شود گر تو آوردی ادای صابران كرده‌ای بر تن ردای كافران صبر نی مفتاح بل باشد فرج نی بدی معراج بل باشد عرج صبر باشد اصل اصل اصل‌ها گر نباشد صبر نبود وصل، ها! صبر كن، بعد از صبوری صبر كن تا شوی غالب تو بر جبر دو كون صبر كن تا خسته گردد صبر تو! تا شود تسليم، نفس گبر تو صبر كن بر معصيت چون صبر هو گر كنندت معصيت خلقی چو او نيست بر ابروی مهرش يک گره پرده‌های خلق گر شد جِرجِره هر كه دارد قطره‌ صبرش به جان در حريم كبريايش گو بمان چون خدا شد صبر يعقوب جميل راست آمد قوله صبرٌ جميل صبر او شمشير و تير و نی نداشت آتش و آهن جفا و كی نداشت صبر گر با نيش و خنجر شد عجين كرد بايد صابر از عالم وجين ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir