هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️93 📖 سوره آیه 30 (قسمت اول) ‌‌🍃وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿۳۰﴾ ترجمه: و گروهى از زنان در شهر شايع كردند كه همسر عزيز [مصر] در حالى كه عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ كرده از او درخواست كام جويى مى‌كند؛ يقيناً ما او را در گمراهى آشكارى مى‌بينيم. الغرض چون موش در ديوار بود گوش كرد و گفت هر كس يار بود طشت آن بانوی مصری چون فتاد ولوله در شهر مصرش اوفتاد نقل مجلس رونق بازار شد شهره بود و مستحق عار شد عيب او كردند و عيب خويش بود هم حسد هم عقده‌های پيش بود وين عجب معيوب بيند عيب را كور صدها كرده گويد غيب را آتشی زين ماجرا برپا هنوز تا بسوزد صد رسن‌های نسوز چون شديم از جنس آتش راحتيم كعبه‌ها آتش زنيمش با حطيم؟ شكر حق را پرده بالا نيستم تا نبينم خلق و نه من كيستم آتشی برپاست از هر خانه‌ای تا بسوزد قلب صاحب خانه‌ای ای امان از نقل عيب ديگران از همان كو عيب پوشد ديگران ليک رسوايی چو شد از حد فزان شد بهارش افتخار او خزان می فروشد عيب و فخرش می‌كند كسرها را جزو دخلش می‌كند! همچو آن جويندگان دانشی كو رسد بر شهوت از هر دانشی عيب شهوت‌رانی‌اش معلوم نيست گرچه نزد كور نامعلوم نيست كورِ عيب خويش كی درمان شود گر هزاران عيب را هم آن شود هر كه چشم عيب بينش بسته شد كی ز روی خلق عالم خسته شد آن كه نزدش عيب ما معلوم نيست احسن خلق است او معيوب نيست ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir