هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️99 📖 سوره آیه 31 (قسمت دوم) ‌‌🍃فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾ ترجمه: هنگامى كه بانوى كاخ گفتارِ مكرآميز آنان را شنيد [براى آنكه به آنان ثابت كند كه در اين رابطه، سخنى نابجا دارند] به مهمانى دعوتشان كرد، و براى آنان تكيه‌گاه آماده نمود و به هر يک از آنان [براى خوردن ميوه] كاردى داد و به يوسف گفت: به مجلس آنان در آى. هنگامى كه او را ديدند به حقيقت در نظرشان بزرگ [و بسيار زيبا] يافتند و [از شدت شگفتى و حيرت به جاى ميوه] دست‌هايشان را بريدند و گفتند: حاشا كه اين بشر باشد! او جز فرشته‌اى بزرگوار نيست. حيف باشد اين همه دوری ز تو اين همه آيات و اين كوری ز تو كم تو از مصر و زنانش نيستی دم زن از عشق و فنا و نيستی بر كدامين آيه‌ات تكبير هست حاش لله بر كدامين پير هست چهارده پيران يوسف آفرين چهارده از اولين و آخرين؟ كی غلام پير بر يوسف دهيم ما و صدها يوسف از خاک رهيم گر بديدی مصر و مه‌رويان او سر بريدی برفكندی روبرو آن كه دست از پا شناسد مرد نيست گر هزاران آه گويد درد نيست درد آن دارد كه عاشق‌پيشه است جان او همچون چراغ و شيشه است عشق رسوا می‌كند مر عاشقان آن كه رسوای دو عالم عاشق آن گر بريدندی زنان مصر خويش عاقل ار ماندی نباشی مهر كيش حجت حق عاشقان را شد تمام هر كه عاشق شد نباشد ناتمام گر تجلی گاه حق شد خانه‌ات گر بسوزد خانه و كاشانه‌ات گر نهی سر بر كف و جولان دهی بر سر نی آيه بر قرآن دهی گر چراغ محفلت منظومه شد همچو زينب جان به كف مجنونه شد؟ آنچه بر جان و تن آوردی كم است اين همه از عشق دريايش نم است شبنم ما نيز از دريا ستی درخور دريا نشد از كاستی وين عجب كان حجت ما زن شود عشق حق از سوی جسر تن شود دوخت ايشان را از آن درتا كه ما را بگويد عاشق ايشان، يا كه ما؟ گر نباشد يوسف كنعان بشر پس چه باشد جان حق خيرالبشر؟ راست آمد اين سخن در آن نفاق قول حق گرديد و يوسف را وفاق كی بشر سودای ايشان بر سر است كی نگاهش بر در و جان بر سر است درس حق است اين كه شمع جمع باش امر بر معروف و منكر منع باش قامت ايمان خود را راست كن بر خلاف نفس و آنچه خواست كن ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir