هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌‏ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️109 📖 سوره آیه 33 ‌‌‏🍃قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۳﴾ ترجمه: يوسف گفت: اى پروردگار من زندان نزد من محبوب‏‌تر است از عملى كه مرا به آن مى‏‌خوانند،‌ و اگر نيرنگشان را از من نگردانى به آنان رغبت می‌كنم و از نادانان مى‏شوم. زان سبب فرمود رَبِّ السِّجْن را برگزيد از هر چه بوده، سجن را چيست در زندان كه در كاخش نبود هر چه بودش لايق آخش نبود آنچه دعوت می‌شود يوسف بر آن شعله‌های آتش و يوسف بر آن ليک در زندان از آن آتش نبود بود اما دشمن ذاتش نبود گفت يا رب دوست دارم غربتی كو ندارد بر زليخا قربتی غربت او قرب ما يَدْعُونَنی است قرب حق كی مخرج بول و منی است گر نبودی اضطرار و امر حق بود پای اين دو مخرج لق لق گر بنای نسل را واجب نبود ترك وصل اين دو را حاجب نبود گر نبودی كام انسان را لذيذ زحمت خوردن كجا باشد لذيذ ليک اين لذت نه مقصود غذاست ورنه آدم را در اين صورت عزاست! گر غذا مقصود انسانی شود ارزش او مخرج دانی شود چند خواهی چرب و شيرين خوردنی چند در انديشه خر بردنی شهوت اينجا از شكم رسواتر است عاشق و معشوق او رسواتر است ميل نسل و نيل شهوت گر نبود رنج آن از هر چه گفتی كم نبود حرص آدم را در اينجا ديدنی است خوشه‌های پند و عبرت چيدنی است بس ملامت‌ها كه بر جان می‌خرند جامه‌های يوسفانی می‌درند می خرند و می فروشند عِرض را نيستند لايق زمين و جِرز را! پستِ پستِ پست باشد آن كسی با خيانت بشكند نان كسی ای رفيق بی مروت در خفا از چه رو بر دوستی داری جفا تو مگر بر غيرت حق نيستی گر نداری شرم پس تو چيستی! تو امين بودی چرا خائن شدی از طلاقت لايق بائن شدی حجت تو يوسف يعقوب بود هَمَّ، يعنی عشق و نامعيوب بود! هَمّ يوسف صد چو همّت بوده است! همتش صدها چو همت بوده است اصب او يعنی كه اسبم زين بود مانع و شرم و حيايم دين بود ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir