هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️128 📖 سوره آیه 40 (قسمت اول) ‌‌🍃ما تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾ ترجمه: شما به جاى خدا جز [بت‌هايى] با نام‌هايى بى‌اثر كه خود و پدرانتان آنها را نامگذارى كردهايد نمی‌پرستيد، خدا [كه صاحب اختيار همه هستى است] هيچ دليلى بر [حقّانيّت آنها براى پرستش] نازل نكرده است. حكم فقط ويژه خداست، او فرمان داده كه جز او را نپرستيد و آيين پابرجا و حق همين است، ولى بيشتر مردم [حقايق را] نمی‌دانند. بار ديگر يوسفت ناصح شود از زبان احمدی فاصح شود می‌زند بر جان عابد تيشه را تا بخشكاند تمام ريشه را همچو ابراهيم بر دوشش تبر تا فرو ريزد خداها را دمر شد زبان يوسف اينجا تيزتر تا كند ما تعبدون را ريزتر وای اگر امروز يوسف داشتيم شرم از ماتعبدون‌ها داشتيم يوسف ما گرچه در غيبت بود ناظر است و ساتر عيبت بود اين همه بت‌های از آمون بتر از منات و لات و عزا پرخطر می پرستيم و از آن حظ می‌كنيم بس عبادت‌های احمز می‌كنيم در عبادت شرط محضر لازم است عابد ار خواب است او را عازم است هر كه باشد محضرش افزون خداست گرچه از معبود يكتايش جداست گفت ما يک قلب زان رو داده‌ايم كو به عالم جام وحدت داده‌ايم با خدا گر می‌كنی راز و نياز از چه رو شد غصه‌ات سيب و پياز آن خدا باشد كه يادش بيشتر گر بگيرندش، به جانت نيشتر چيست آن، آيا مقام وهم نيست؟ يا خيال و آنچه آيد سهل نيست گر تو را فرصت شود در روزها يا شود رؤيا تو را آويزها چشم سر گر واكنی در صبحدم يا كنی انديشه‌ای را دم به دم آنچه اندر پی شوی معبود توست آنچه آيد در پِيت مقصود توست گرچه اسمی از پی آن هست و بس ور نباشد درخور هر خار و خس چند خوانی نام‌های بی شمار چند خواهی دردهای بی شمار كی خدا اين گونه نازل كرده است كی بت مفضول فاضل كرده است كو نشانی تا كند سالک نشان تا رسد بر كوی شاه بی نشان گر تویی معبود و خود عابد شدی از تحير جان خود لابد شدی آنچه در اين گنبد گردون بود همچو جانت لايق مادون بود پس چه می نامی خدا ای بی خبر گو نداری از خداوندت خبر كو دليلی، كو تو را برهان راه تا برآرد يوسف جانت ز چاه صد هزاران يوسفان در چاه مرد گرگ شهوت گرگ حسرت خام خورد زان سبب يوسف به زندان شد درون تا برون آرد هزاران در قرون ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir