هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️130 📖 سوره آیه 40 (قسمت سوم) ‌‌🍃مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾ ترجمه: شما به جاى خدا جز [بت هايى] با نام‌هايى بى اثر كه خود و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده‌ايد نمی‌پرستيد، خدا [كه صاحب اختيار همه هستى است] هيچ دليلى بر [حقّانيّت آنها براى پرستش] نازل نكرده است. حكم فقط ويژه خداست، او فرمان داده كه جز او را نپرستيد و آيين پابرجا و حق همين است، ولى بيشتر مردم [حقايق را] نمی‌دانند. پس تو غير از من كس ديگر مخواه خاطرت با خاطر ديگر نخواه آنكه شد بر دين قيّم قيّم است راه سخت مستقيمش ليّن است من صراط و سالک و مسلک شدم وآنچه اندر وهم نايد آن شدم چون رسيدی بر فراز دين من می‌شوی خود جلوه آيين من هر چه كردی هر كه را هر جا كه بود حرمت تو می كنم بود و نبود هر كه جز اين ره سپارد كج رود گرچه صد بارش طريق حج رود بيش از اين مردم ندانستند راه گرچه راه كعبه را كردند راه هر كسی را ظن خود شد يار او لاجرم شد در طريقت خار او ظن هر كس شد بلای جان او بوی نان كی شد گرسنه نان او گرچه از دانش تو را جان فربه شد پشه را ماند كه بالش تر بشد چيست اين دانش كه نقصش عيب شد ورنه آدم جمله نقص و عيب شد كيست داند آنچه تركيب كل است يا كه اين دستور از آن دل است با هزاران اين و آن داند بسی آسمان و خاک و تركيب خسی ليک خارج باشد از لايعلمون يا گريزد در صفوف يعلمون؟ چيست آن دانش كه اكثر فاقدند ليک صد عالم به سختی ناقدند! نقص آن دانش تو را ناقص كند كان تمام جان پاكت حس كند آن نباشد جز كمال دين تو و آن نباشد جز خدا آيين تو يعنی ار انسان نداند رابطه يا نداند ساز و كار ضابطه هر چه داند بهره‌اش بی فايده بهره آن باشد، بيارد مائده گر بداند اكثری حاكم خداست كی طريق بنده‌گی.هايش جداست ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir