هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌‏ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️133 📖 سوره آیه 41 (قسمت اول) ‌‌‏🍃يا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿۴۱﴾ ترجمه: اى دو يار زندان! اما يكى از شما [از زندان رهايى می‌يابد و] سرور خود را شراب مى‏‌نوشاند، و آن ديگر به دار آويخته مى‏‌شود و پرندگان از سر او خواهند خورد. تعبير خوابى كه از من جويا شديد، تحققّش حتمى شده است. علم يوسف پرده‌ها را بردرد صد زليخا پيرهانش بردرد! كرد آن سوی فلک را پيش باز ديد درهای خزائن باز باز گر نباشد پيش از اين هستی تو كی كجا شد عالم مستی تو دار او پيدا و مرغان بر سرش شاه او پيدا و ساقی در برش خنده‌ها و گريه‌ها هم زنده‌اند تابع علم و اسير و بنده‌اند هر چه بينی هر چه گويی ديدنی است آنچه بالا بود يا آنچه دنی است چوب دارش همچو مرغان حاضر است هم تمام آنچه آنجا ناظر است بوی خلق پای دارش هم‌چنين می‌رسد بر شامه اهلش چنين وين عجب خلقی عجب رسمی بود عالم از ويرايش اصلی بود آنچه پيدا باشد آنجا برملاست خواه قرن چهارده يا كربلاست بلكه عالم از ازل تا انتها از حضيض خاک و سدرالمنتها پيش اهل معرفت چون آفتاب آفتاب آيد دليل آفتاب راه ما را درخور اندازه نيست آنچه می‌بينيم اينک، تازه نيست صد هزاران عالَمی تا هو بود تار مویی جان ما تا او بود ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir