هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️135 📖 سوره آیه 41 (قسمت سوم) ‌‌🍃يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿۴۱﴾ ترجمه: اى دو يار زندان! اما يكى از شما [از زندان رهايى مى‌يابد و] سرور خود را شراب مى‌نوشاند، و آن ديگر به دار آويخته مى‌شود و پرندگان از سر او خواهند خورد. تعبير خوابى كه از من جويا شديد، تحققّش حتمى شده است. الغرض يوسف چو ديد آن واقعه گفت امر حق شد و آن واقعِ اين قضای حتمی پروردگار عاقبت دوزد مرا با كردگار آنچه گفتم حاصل دوزندگی است من قماشم سوزنش را بندگی است خوب می دوزد به تن خياط وار جامه‌ آن ساقی و ديگر به دار من نگويم، آنچه ديدم گفته‌ام خاك درگاهش به مژگان رُفته‌ام آب پاشيدم به راهش صبح و شام تا درآيم از طبيعت گام گام صبح من در شام مردم شد پديد عشق من بر روی مولا شد شديد غرق گشتم در غم دريای او كشتيش آمد گرفتم پای او من درون كشتيم زندان نيم من نمی‌دانم چنين حيران كيم مصطفايم محرم اسرار او ميهمانم، می‌شوم پروار او می‌پزنم معبر درون خواب‌ها می‌كنم تأويل كوه و آب‌ها هر چه گويم اقتضای امر اوست امر او امر من، امرم امر اوست گفته‌هايم چون كمان و تير باد گر رها شد تير، باشد دست باد می‌برد هر جا كه امر حق رسيد پيش از آن كو نوبت ديگر رسيد نفس من هم در قضای امر اوست می‌برد هر جا كه خاطرخواه اوست گاه می‌بينم هر آنچه خواستم گاه باشد گوشه‌ای درخواستم گاه پيدا می‌شود بود و نبود گاه پيدا می‌شود گويی نبود! ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir