هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️201 📖 سوره آیه 54 (قسمت نهم) ‌‌🍃وقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مِكِينٌ أَمِينٌ﴿۵۴﴾ ترجمه: پادشاه گفت: يوسف را نزد من آوريد تا او را براى كارهاى خود برگزينم. چون با يوسف سخن گفت به او اعلام كرد: تو امروز نزد ما داراى منزلت و مقامى و [در همه امور] امين هستی. اين دل يوسف نم و دريا حسين هر كه سرعت خواست گويد يا حسين هر چه باشد يار او اين يار نيست يار چون يار حسين ديار نيست جز حسين بن علی كی قادر است كه او أتمّ مظهر يا قادر است لاجرم از كربلا هم دور شد ديده بر جز ذات اقدس كور شد آنچه در صحرای بطحا گفته بود چشم را از غير رويش رُفته بود از شعارش اين شعور آمد برون بلكه صد يوسف ز چه آمد برون او گذشت از يوسفان فاطمه آنكه خود از پاره‌های خاتمه اين كجا و آن كجا، گم شد قياس بل خداوندی به مردم شد قياس در وداع كربلا طاقت نبود درد آن هم بر خدا عادت نبود! كی خدا را اين وداع آسان شود چون حسين و كربلا آنسان شود هر چه رحمت بيشتر جان بيشتر می‌رود در جان مثال نيشتر گر خدای زهد باشی كم شوی در وداع عاشقان در غم شوی تا نيايد هو كجا هی ها كنی بند بندت از خلايق وا كنی اين طناب خلق باشد در جهان می‌زند بر جان ايشان در نهان ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir