هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️220 📖 سوره آیه 58 (قسمت سوم) ‌‌🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. الغرض چون يوسف ما عاشق است جان ما و جان ما نالايق است می‌كند تيری كمان روزگار تا نشيند قلب ما را يادگار رام خواهد كرد نفس خيره را تا كند اصلاح رسم و سيره را هر چه نفس خيره از او دورتر می‌كند او بر كمانش زورتر تا نگردانی سر از غيرش به او می‌زند تا به شود سيرش به او اين تمام سيره‌ عشاق بود كو به ديدار همه مشتاق بود چون خداوندی كه آتش می‌زند چشم هر كس را كه برهم می‌زند هر كه او بيدار گردد زودتر چشم او از آب گردد دورتر خواب اگر سنگين شود يا گوش كر غصه‌ها افزون شود آغوش تر تا نگردی واله و شيدای او تا نبينی غايب و پيدای او می‌كند با تو خصومت‌ها ولی خصم خصم توست آن ذات جلی غيرت او اقتضايش اين بود مصطفا و مرتضايش اين بود با برادرهای يوسف آن كند تا وصال دوست را آسان كند هر كه قدر نعمت حق دور ديد يا كه بينا بود و همچون كور ديد باز گيرد نعمت خود داده‌اش تا كشی درد فراق باده‌اش باز گر منكر شوی كوری كنی چون برادرها از او دوری كنی كی فراموشت كند آن سوخته از فراقت مرده و لب دوخته ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir