هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️221 📖 سوره آیه 58 (قسمت چهارم) ‌‌🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. می‌شناسد همچو يوسف بيشتر گرچه انكار تو نيش و نيشتر ما به عشق نان و گندم بسته‌ايم راه‌ها طی كرده‌ايم و خسته‌ايم او به عشق نان كشد تا جان دهد يوسف گمگشته را با نان دهد قحطی يوسف شده نان نيستش هر چه بر ما می‌رسد آن نيستش گرچه يوسف ظاهراً رزّاق نيست گر نباشد يوسفی ارزاق نيست حق حكومت می‌كند با يوسفان گرچه دشمن می‌كند با يوسف آن بوی يوسف می‌كند آرام خلق باز گردد خلق را آرام حلق گر نيايد بوی يوسف در جهان شعله گيرد درد پيدا و نهان يوسف ما باغ گل، ما را نسيم گرچه او دريای رحمت ما خسيم بوی يوسف می‌رسد با ياد او گفتگويش پر كند فرياد او اين همان تقوا همان انفاق و صبر از مسلمان سر زند يا از چو گبر يعنی از عشق رخش مستيم ما از نسيم فيض او هستيم ما او حكومت می‌كند بر قلب‌ها گرچه دشمن می‌زند بر طبل‌ها ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir