هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️223 📖 سوره آیه 58 (قسمت ششم) ‌‌ 🍃وجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ ترجمه: و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت و آنان او را نشناختند. يوسف جانت تجلی می‌كند ماسوی الله را تبرّی می‌كند می كنی با دشمنی‌ها دوستی می كَنی از جان خود هم پوستی خدمتی در خورد نفس خود كنی هر چه با دشمن كنی با خود كنی آن چنان كه او گر خدايت جا نهند بهتر از اين كی تواند پا نهد همچو يوسف خصم‌ها تجهيز كن از شكايت و از گله پرهيز كن مهربانی كن خدایی كن بشر يوسف حق، خيرخواهی كن نه شر بل فزونی كن كرامت كن بخواه روی بنيامين و محنت را بكاه ميزبانی كن چو خيرالمنزلين گرچه مهمان تو شرالارذلين كيل خلقان را چو يوسف كم نكن شادی بيچارگان را غم نكن چون خدا ظرف خلايق پر كنيد برده‌های نفس دون را حر كنيد منكران را نيز بايد چاره كرد پرده‌ وهم خلايق پاره كرد بايد از اين قافله لبريز شد بسكه پا بوسيده شد، لب، ريز شد! بايد اين فرصت غنيمت داشتی خلقِ بذری كردی و می‌كاشتی حاصل اين زندگی اين است و بس اين همه دين است و دين اين است و بس ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir