هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️300 📖 سوره آیه 69 (قسمت سوم) 🍃وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَاْ أَخُوكَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۶۹﴾ ترجمه: و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، برادر [مادرى] ش را كنار خود جاى داد، گفت: بى‌ترديد من برادر تو هستم، بنابراين بر آنچه آنان همواره انجام می‌دادند [و من براى تو فاش كردم] اندوهگين مباش. بار خود بربند و منت واگذار درد كن درمان و او را واگذار راه تو باريک‌تر از موی او گر كنی غفلت در اُفتی سوی او گر گريزد تا قيامت از همه عاقبت بينيش روز همهمه شايد او محتاج و تو محتاج‌تر گرچه تو حج رفته‌ای او حاج‌تر كس نداند خلوت اُنس كسی ای بسا اُنسی تو را با ناكسی با برادر چون غريبان سر مكن گوش را بر دردهايش كر مكن با برادر گر كنی ايثارها يا كنی رفع غم و اعصارها اين همه چون قطره و درياست او قصه‌ای دارم كه پابرجاست او چشم خود وا كن برادر را ببين صد گلستان از جمال او بچين من حسينی ديده‌ام در كربلا با برادرهايی از اهل وَلا من حسينی ديده و عباس را يا كه در دريای غم غواص را اصل هر خيری در اينجا چشمه است بلكه هست هست‌ها سرچشمه است گر درخت دوستی باشد تو را آب از آن سرچشمه می‌باشد تو را ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir