هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️419 📖 سوره آیه 94 (قسمت سوم) ‌‌🍃ولَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ ﴿۹۴﴾ ترجمه: و زمانى كه كاروان [از مصر] رهسپار [كنعان] شد، پدرشان گفت: بى‌ترديد، بوى يوسف را مى‌يابم اگر مرا سبک عقل ندانيد. بس جهان پرموج و آرام و شلوغ تا رسد مرد خدايی در بلوغ شامه محرم شود هم چشم و گوش بعد از آن فرمان حق شد حلقه گوش گر نباشی مرد اين ره سد مشو رشد ماندی، مانعِ أرشَد نشو گر نداری چشم بر كوری مناز قرب حق ار نيست، بر دوری مناز دست و بالت از هنر گر خالی است لاف اقسام هنر هم عالی است گر فروشی، از هنر بفروش، به زانكه عكس مار را آری به ده نقص را بفروختن شرم‌آور است چون هنرمندی جهان را داور است بنده بايد از هنر لبريز شد در هماوردی بسی شب‌خيز شد جمله افعال بشر عين هنر اين جهان زيباست غير از بی هنر ما هنرمنديم اما جاهليم در پس اين جاهلی‌ها كاهليم هر كه سعی خويش را وافر كند اين جهان گنجينه خود حافر كند گنج نزديک است خيلی بيش از اين كشف كردندش خيلی پيش از اين كار تو گنج نهان جان توست كشف كن آن را كه حق و آن توست ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir