هدایت شده از تفسیر معنوی در دست بررسی
‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️424 📖 سوره آیه 96 (قسمت اول) ‌‌ 🍃فلَمَّا أَن جَاء الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾ ترجمه: چون مژده رسان آمد، پيراهن را بر صورت او افكند در آن حال به بينائى بازگشت، گفت: آيا به شما نگفتم که من از خدا حقايقى مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد؟ كاش ما اهل بشارت می‌شديم در ره حق با اشارت می‌شديم كاش چون يعقوب می‌گشتيم كور بوی يوسف می‌شنيديمش ز دور كاش اين پيراهنم شافی شدی همچو صاحب پيرهن صافی شدی جان يوسف كاش گشتی جان ما لحظه عمر شريفش آن ما غبطه‌ای دارم به پهنای فلک كه آن بسوزد قلب هر جن و ملک كه ای خدايا كمتر از اينم مكن بنده‌ای را كمتر از اين هم نكن او شفا و من مرض آورده‌ام درد در ذات و عرض آورده‌ام او بشير و من نذير مردمان بنده يک خالق هستيم هر دومان من نذيرم يعنی ای جنس بشر هر چه هستی اصل خيری يا كه شر ادامه دارد... ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir