سدیر صیرفی گوید : من و مفضل بن عمر و ابان ابن تغلب به خدمت مولایمان امام صادق(ع) رسیدیم ، در حالی که بر خاک نشسته ، ... همچون مادری داغدیده ، آشفته و جگر سوخته می گریست ؛از رخسارش رود غم و اندوه روان شده ، سیل اشک کاسه ی چشمانش را فرسوده و چنین می گفت :« مولای من ، غیبت تو خواب از دیدگانم دور ساخته و زمین را بر من تنگ گردانیده و آسایش را از دل من ربوده است . آقای من پنهانی تو درد و رنج مرا به سختی های اندوه زای روزگار پیوسته ، و از دست رفتن یاران یکی پس از دیگری ، امکان گرد هم آمدن و برانگیختن را از میان برده است . هنوز از یاد یک بلا و سختی دوران غیبت اشک دیدگانم نخشکیده و سوز و ناله دلم آرام نشده که رنج شکنج شدیدتر و دردناک تری در برابر چشمانم نمایان می شود . » سدیر می گوید : از سخنان امام علیه السّلام سخت متحیّر و افسرده شدیم علت آن را از ایشان جویا گشتیم ، امام آهی عمیق و سوزناک کشید و فرمود : « وای بر شما ! بامدادان کتاب جفر را می نگریستم ، کتابی که اخبار مرگ ها و بلاها در آن نهاده شده ، و حاوی دانش گذشتگان و آیندگان تا هنگامه ی قیامت است، و خداوند تنها آن را برای پیامبرش محمد و جانشینان پس از او علیهم صلوات الله خواسته است . در حوادث میلاد امام غایب ما و غیبت او ، و به درازا کشیدن آن و طول عمر او و نیز بلاهایی که اهل ایمان در آن عصر گرفتار خواهند شد و شک و تردید هایی که به سبب طولانی شدن غیبت در دلهایشان جای خواهد گرفت و ارتداد بیشتر آنان از دینشان و گسسته شدن ریسمان اسلام از گردنشان درنگ نمودم و آن گاه دلم شکست و غم و اندوه بر من چیره شد .»
کمال الدّین و تمام النّعمه ج2 ص352 – الغبیه(للطّوسی) ص 167
#اخرالزمـــــــــــــــان
#علائم_ظهور
➖➖➖➖➖➖
⏰
@shomareshmakooszohor