در كتاب بصائرالدرجات از عمّار ساباطى نقل شده است كه:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم: جانم به فدايت، دوست دارم از اسم اعظم خداوند متعال برايم بگويى.
امام صادق عليه السلام فرمود: تو توان آن را ندارى.
عمار می گويد: وقتى اصرار كردم فرمود: در جاى خود باش. آنگاه برخاست و داخل خانه شد؛ پس از زمان كوتاهى، مرا صدا زد: كه داخل شو؛ وارد خانه شدم و امام به من فرمود: آن چيست؟ گفتم: شما بگوييد فدايت شوم. آنگاه امام عليه السلام، دست خويش را برزمين گذاشت، و من ديدم كه خانه به دورم می چرخد، وامر بزرگى مرا گرفت [حالت عجيبى به من دست داد] و نزديك بود هلاك گردم. امام عليه السلام خنديد؛ عرض كردم: جانم به فدايت، مرا بس است، نمی خواهم.
در بصائرالدرجات نظير اين جريان از عمر بن حنظله وامام باقر عليه السلام نيز نقل شده است.
همچنين در بصائرالدرجات از جابر نقل است كه امام باقر عليه السلام فرمود:
اسم اعظم خداوند هفتاد وسه حرف است، و تنها يك حرف آن، نزد آصف بود؛ آصف آن يك حرف راگفت وزمين ميان او و تخت بلقيس، درهم نورديد تا او تخت را به دست گرفت؛ آنگاه زمين به حالت نخستين خود بازگشت؛ واين عمل دركمتر از يك چشم برهم زدن انجام شد، و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داريم؛ ويك حرف هم نزد خداست كه آن را علم غيب براى خود مخصوص ساخت؛ و هيچ توان و نيرويى نيست مگر به خداى على عظيم...
♦️پس از آنكه دانستيم جان آدمی می تواند در يك مرتبه ازمراتب ذات، فانى گردد كه دراين صورت، چيزى جز آن مرتبه، باقى نخواهد ماند، معناى اين روايات روشن می شود؛ واگر به راستى لفظى در كار بود، حال آن نسبت به استجابت به مانند حال ساير الفاظ دعا می بود.
از اينجا معلوم می گردد كه مراد از حروف درروايت، حروف الفبا نيست وقطعاً چنين است؛ زيرا در آن صورت، درحجاب بودن آن، نامعقول خواهد بود. واينكه درروايت آمده است. «حروف اسم اعظم در قرآن، پخش است وامام آنها را گرد آورى می كند و با آن، خدا را می خواند»، اين مطلب راتأييد مىكند.
♦️در عيون اخبارالرضا عليه السلام و تفسير عياشى آمده است:
همانا فاصله بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم از اسم اعظم خدا، كمتر از فاصله سياهى چشم از سفيدى آن است.
و از اينجا معناى آنچه از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده است كه آنها اسماء حسنا و اسم اعظم خداوندند، روشن می گردد. اين معنا از روايتى كه از اصول كافى نقل كرديم نيز به دست می آيد.
با توجه با آن روايت و آنچه در روايات «حُجُب» آمده است، دانسته می شود كه پنهان بودن اسم اعظم و برگزيدن آن در علم غيب، تنها به سبب بىتعيّن بودن آن است كه موجب می گردد كسى به آن دست نيابد، مگر درصورت فناء؛ و درآن صورت، ديگر نشانى از مخلوق نيست: «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ». و شايد مراد از اينكه خداوند يك حرف را براى خود برگزيد، همين معنا باشد؛ واللَّه العالم.
@sm_javaheri