یه صحبتی از آقای عبدالکریمی میدیدم ایشون فکر کنم نکته ای شبیه نکته ی شما رو فرمودند: ایشون قائل بودند در کشور ما یه طبقهی متوسط طرفدار مدرنیته زندگی می کنند که ما نتوانستیم این طبقه رو فهم کنیم و آزادی عمل مطابق ایدئولوژیشون تعریف کنیم. و نتیجه ی این عدم فهم و آزادی عمل رو این مطرح کردند که در بزنگاه های مختلف این محدودیت ها که تبدیل به کینه شده ظهور و بروزی در قالب اغتشاش پیدا می کنند.
به طور کلی فکر میکنم نکته ایشون به رسمیت شناختن این طبقه متوسط و حتی قانون گذاری متناسب با تفکر این طبقه بود.
از این جهت گفتم شبیه سخن شما چون شما هم به رسمیت شناختن سلایق مختلف رو مطرح کردید البته متوجه هستم که نکته شما به رسمیت شناختن سلایق در چهارچوب حدود اسلامی بود یعنی اصرار بر چادر نداشته باشیم در صورتیکه این غرض پوشش رو به طور مثال مانتوی بلند .... هم حاصل می کند و نخواهیم جامعه رو یک دست کنیم و این تنوع رو بپذیریم که نتیجه ی آن همراهی بیشتر خواهد بود.
سوال بنده این هست که همچنین که در سلایق تعمیم میدهید پا رو فراتر میزارید تا تفکرات مختلف رو به رسمیت بشناسید؟ اگر به دلیل اینکه حکومت اسلامی است و این رو صحیح نمیدانید به نظرتون تعامل صحیح با این طبقه به چه صورت هست؟
البته قبلا این موضوع رو نسبت به فضای تبلیغ دادن حکومت اسلامی با تفکرات مختلف مطرح کرده بودم و بحث کردیم.