جلسه دوم مقدمه واجب مناهج استاد موالی زاده:
مشهور وجوب را از عقلی برد روی شرعی چون اون که واضح بود.
خب وجوب مقدمه قهری است یا همان وجوب ذی المقدمه کافیست؟ مولی دیگه امر به مقدمات نمی کند.
خب
فرض اول: آیا وجوب مقدمه معلول وجوب ذی المقدمه است ؟
فرض دوم: آیا اراده شرعی مقدمه معلول اراده شرعی ذی المقدمه است؟
فرض سوم:
آیا اراده تکوینی مقدمه معلول اراده تکوینی ذی المقدمه است؟
امام میگه ملازمه که میگید فکر کردید فلسفی است که یا علت و معلول است یا معلولین برای علت اخری که هیچ کدام در فقه نیست.
ملازمه در فلسفه اینجا نیست آنجا هم چند معنا دارد همیشه به معنای علیت نیست این ملازمه تعاقب است مقارنت است نه علیت. مثل دو حادثه پشت سرهم تکوینی بدون ارتباط.
فایده هاشون ممکنه معد باشند ولی این غیر عمل است فایده علت غایی است. فایده مقدمه آلی است فایده ذی المقدمه اصالی است.
امام میگه تلازم را شما آوردید عجب از آقای مظفر که میگه حاکم عقل نظری است در ملازمه بعد میگه علی معلولی هم نیست.
ملازمات عامه علامه در نهایه بمعنی تساوق وجودی است که در برهان إن میگه اون چیز دیگری است.
مظفر گفته اراده باید دو مراد داشته باشه دو مبادی نه علت و معلول این رو گفته
ای کاش ملازمه را هم توضیح میداد
تصورها علیت برای هم ندارند بلکه از بیرون می آیند در معقول اولی. از تصویر میز به صندلی نمیرسیم اگر هم بریم تداعی معنی است نه علیت. مقارنت است.
ملازمه نه بین وجوب است چون اعتباری است نه بین اراده ها چون مبادیشون جداست.
اینجا باید بگیم مقارنت بین مقدمه و ذی المقدمه. حالا امام میگه این مقارنت واقعی است یا حسب ما یری؟ ممکن است مطابق نباشد.
ملازمه معناش تضایف است ولی نه معلولین لعلة واحده. همه تضایف ها علیت نیست مثل ابوت و بنوت. اگر ملازمه فلسفی را خواستید بگید بهتره همان تضایف را بگید بله همه تضایف ها علیت نیست.
ولی ملازمه عرفی تعاقب است معنای لغوی است تداعی معنا و... .
امام میگه من فعلا کاری به امر ندارم اول دارم مقدمه فعل انسان را میگم. خب حالا چون بحسب مایری است و این هنوز نیامده میشه بین وجود و عدم چون من تصویری از مقدمه ندارم چون مقدمه واقعی را گذاشتم. وقتی طرف تضایف وجود و عدم شد محال است چون باید وجودین باشد پس باید حسب مایری باشد.
این ربطی به وجوب و امر و اینها ندارد درباره فعل من است.