جلسه چهارم مقدمه واجب مناهج استاد موالی زاده
بحث لفظی یا عقلی بودن مقدمه واجب
اگر مسأله دلالت های سه گانه مطابقی تضمنی و التزامی بود میشه لفظی ولی اگر بحث سر ملازمه بود میشه عقلی.
مقدمه واجب امام می فرمایند عقلی است چون ملازمه است باید قواعد عقلی را بررسی کنیم.
اینجا آقا ضیا نظری دارد:
لفظی ولی گرایش عقلی دارد. هم عقلی است هم لفظی. چون دلالت التزامی امر به ذی المقدمه میشه امر به مقدمه. دلالت التزامی لفظی است ولی خود این لازمه عقلی میشه. پس میشه هم عقلی باشه هم لفظی
امام 5 ایراد به آقاضیاء می گیرند:
ایراد اول: دلالت التزامی لفظی نیست اصلا. شما بین حقیقت و اعتبار خلط کردید دلالت لفظی تابع اعتبار و علقه وضعیه و موضوع له است نه بیشتر وگرنه خارج از اعتبار می شود. دلالت عقلی تابع تکوین و علیت است. مناطقه اینجا خطا کردند.
امام میگه دلالت التزامی بین دو معنا که نسبت حقیقی است که اگر یکی را تصور کردی دیگری هم می آید. لفظ اینجا حیث تقییدی ندارد پس دلالت التزامی همان عقلی است.
ایراد دوم: سلمنا که التزامی لفظی است. ملازمه بین اراده ذی المقدمه و اراده مقدمه ربطی به دلالت التزامی ندارد.
ملزوم در دلالت التزامی لفظ است که مدلول مطابقی و تضمنی دارد و لازم میشه معنای دوم. در مقدمه واجب ملزوم اراده به ذی المقدمه است اراده بعث و لازم میشه اراده بعث به مقدمه.
ما ملزوم را از لفظ افعل بدست می آوریم که اراده بعث به ذی المقدمه است یا نه ما اراده را از فعل اختیاری مولی بدست می آوریم؟ اینجا لفظی نداریم حتی اگر افعل را بگیرید ما بعث به ذی المقدمه داریم نه اراده فعل اختیاری که ربطی به لفظ ندارد.
♦️درواقع وجود واقعی اراده به ذی المقدمه مربوط به فعل اختیاری من است نه صرف این که یه گوشه نوشته شده باشه باید بیاد در فعل اختیاری من.
مراد استعمالی تابع علقه وضعیه است ولی مراد جدی تابع فعل اختیاری انسان است.
♦️اقول: کلا امام لفظ را در بستر فعل اختیاری انسان معنا می کند و استظهار می کند مثل بحث مطلق که دیگه بحث لفظی نیست. کاشف اراده جدی فعل اختیاری انسان است. ج1 ص 327 در مناهج
لذا اگر بچه فعل امر به کار ببرد می گوییم فعل اختیار بچه کاشف از مراد جدی او در ایجاد بعث نیست لذا می گیم علو می خواهد یا میگیم دانی به عالی امر نمی کند چون کاشف از مراد جدی در بعث نیست.
ایراد سوم: لزوم فلسفی و علیت و تلازم نداریم دیگه قبلا گفتیم
ایراد چهارم: لزوم بین بمعنی الاخص نیست در اینجا که دلالت التزامی باشد. لذا اینجا اختلاف داریم و دنبال برهانیم.
ایراد پنجم: اگر بحث را لفظی کردی اون اوامری و وجوبی که دلیلش لبی است از محل بحث خارج می شود چون دیگه لفظ نیست که با دلالتش کار کنی در دلیل لبی به قدر متیقن عمل میشه.