جلسه دوم 1403
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️بحث ما درباره مهاجر یا مهاجرت بود.
روایتی که خواندیم این بود: علی علیه السلام در این باره میفرماید: «لایَقَعُ اسْمُ المُهاجِرِ عَلی أَحَدٍ اِلاّ بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فی الاَرْضِ فَمَنْ عَرَفَها وَ أَقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِرٌ؛
درجلسه قبل سعی کردیم یک نمای خیلی کلی از الگوی کلان بحث را بیان کنیم که قسمت های زیادی از آن مربوط به جلسات دوره های گذشته بود. بعضی از نکاتی که جلسات پیش به آن اشاره کردیم مباحثی است که باید در آینده یکی یکی تحلیل و بررسی کنیم.
♦️مهاجر مفهوم قرآنی است
بحث مهاجرت که بنده به عنوان یک مفهوم قرآنی از آن یاد کردم یک پاسخ است به شاید مهمترین مسأله انسان در عالم.
مقدمه ای در درک عمیق مفاهیم قرآنی
این که قرآن بر مسأله مهاجرت به این میزان تأکید کرده شک برانگیز است و جای تأمل دارد ما در جلسه قبل نشان دادیم که مقصود قرآن صرفا همین مهاجرت ظاهری هم نیست این را هم در قرآن هم در روایات و هم در تعبیر امیرالمومنین ع در نهج البلاغه روشن کردیم. خب این مسأله یک جرقه ای در ذهن ما روشن می کند که پس مقصود از این مهاجرت چیست؟ چه ماهیتی دارد؟ چه غرضی دارد؟ چه هدفی دارد؟
♦️ظاهر و باطن در قرآن
بعضی تعابیر در قرآن هست که ظاهر آن ها قصد نشده وگرنه معنا صحیح از آب در نمی آید. این تعابیر نیاز به موشکافی یا رمز گشایی دارد. باید در کنار مجموع معارف قرآن رمز گشایی گردد. یکی از آن ها هجرت یا مهاجرت است.
یکی دیگر جهاد است که صرفا ظاهری نیست یکی دیگر مسأله بردگی و اسارت در مقابل آزادی و آزادگی است یا حتی ظلم و عدالت. همه این مفاهیم در قران را اگر یکی یکی آیاتش را کنار یکدیگر قرار بدهیم خواهیم دید که ظاهر و باطن دارند. یعنی ما ظلم ظاهری داریم که گرفتن حقوق یا اختیارات افراد است ظلم باطنی داریم که ظلم به خود است. ظالمی انفسهم.
♦️خود قرآن هم ظاهر و باطن دارد
حتی حتی خود قرآن هم ظاهر و باطن دارد. این را از کتاب بسیار عالی و واقعا درجه یک مجموعه تفسیر موضوعی آیت الله جوادی آملی نقل می کنم که می فرمایند در بعضی موارد قرآن خود را با اسم اشاره نزدیک و در بعضی موارد با اسم اشاره دور می خواند. هذا و ذلک. آنجا که هذا القرآن است یهدی للناس و آنجا که ذلک الکتاب است هدی للمتقین است و می فرماید لایمسه الا المطهرون. اصلا غیر پاکان هیچ امکان لمس آن را ندارند. پس قضیه جدی است.
♦️تفسیر قرآن هم ظاهر و باطن دارد
با این نگاه حالا بیاییم آیه هفتم سوره آل عمران را ببینیم :
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
همانطور که می بینید آن مجموعه مفاهیم به اصطلاح ما دو بعدی –ظاهر و باطن- در کنار خود قرآن که دو بعدی شد حالا جنبه تفسیر و درک آن هم دو بعدی می شود یعنی تأویلی دارد که جز خدا و یا به نظر بعضی راسخون فی العلم کسان دیگر دسترسی به آن ندارند. در روایات راسخون فی العلم را تعبیر کردند به اهل بیت (ع).
پس آن سیستم ظاهر و باطن به خود قرآن و در نهایت به درک قرآن هم سرایت کرد و ما چاره ای نداریم که از منظومه قرآن یک درکی پیدا کنیم تا در فهم این مفاهیم دچار مشکل نشویم.
مسأله چیست؟
بعد از این که مقدمه ای را عرض کردیم درباب درک عمیق مفاهیم قرآنی و گفتیم که مسأله هجرت پاسخ قرآن است به بزرگترین سوال یا چالش یا دغدغه انسان در جهان.