حالا آن دغدغه چیست که هجرت پاسخ آن است؟ این یک مطلب است که باید توضیح دهیم قبل از آن برای این که اشاره کرده باشیم چرا هجرت پاسخ به یک مسأله است به این آیه می خواهم استناد کنم: سوره نساء: إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا ﴿97﴾ به این گفتگو در قرآن توجه کنید. ملائکه پرسشی از عده ای مطرح می کنند که در چه حالی بودید؟ آنها می گویند ما مستضعف بودیم. قدرت نداشتیم. ضعیف بودیم. سپس در پاسخ به این مسأله یعنی ضعف یا عدم قدرت -یا هر چیز دیگر که قرار شد درادامه درباره آن صحبت کنیم- ملائکه راه حل مهاجرت را بیان می کنند، می گویند: مگر زمین خدا واسع نبود که مهاجرت کنید؟! لحن این آیه نشان میدهد مهاجرت یک راه حل بود که آن ها متوجه نبودند و جایگاه شان شد جهنم. پس این مطلب اول که مهاجرت در قرآن راه حل است. حالا می خواهیم ببینیم مسأله ای که مهاجرت پاسخ آن است چیست؟