ببخشید استاد یه دختر خانمی بهم پیام داده که با پسری یکسال دوست بوده و الان باهم ازدواج کردن بعد از یکسال که همه هوس هاشون تموم شده و احساسات کنار رفته عقلشون میگه که به درد هم نمیخورن و دائم دعوا دارن حرمت ها شکسته شده و شوهر به دختر بسیار بدبین هست که تو با من دوست بودی با دیگران هم بودی قبل از ازدواج هم رابطه در حد بوس و دست دادن داشتن الان میگه بنظرتون چکار کنیم من چون مربی حلقه صالحین تو شهرمون هستم بهش گفتم زیاد به ادامه این زندگی خوش بین نیستم الان که هنوز عقد هستید تا این حد بی حرمتی و بدبینی وجود داره با اینکه اسم طلاق ک میاد عرش خدا میلرزه ولی خدا هم طلاق رو برای نجات گذاشته خوب نیس فردی به زور یه زندگی رو تحمل کنه. در همین حد خودم بهش مشورت دادم و گفتم بازم به یه عالم بگید دختره گف چون همه پول میگیرن مشاوره میدن من وضع اقتصادی خوبی برای مشاوره ندارم الان چون خواسم خیالم راحت بشه که درست راهنماییش کردم میخوام ببینم بنظر شما حرفم اشتباه نبوده؟ گناه جدایی اون دو نفر گردن من نباشه مدیون بشم. خودش هم دختره گفت میخوام طلاق بگیرم قبل از اینکه من بهشون بگم جدا بشید.