سعداء/حجت‌الاسلام راجی
⭕️ زندگی در سایه‌ی فقر #داستان_داده‌محور قسمت اول👇 🔻من سارا هستم، دختر ۱۲ ساله‌ی یک خانواده‌ی معم
⭕️ زندگی در سایه‌ی فقر قسمت دوم👇 🔻یک روز بعدازظهر در خانه نشسته‌ایم و از شدت گرسنگی، دلم برای یک وعده غذایی کامل تنگ شده است. مادر می‌گوید: «سارا، دلم می‌خواهد چیزی بیشتر از نان و چای برای تو بخرم، اما دیگر توان مالی‌اش را نداریم». 🔺من احساس می‌کنم که او نگران است. و شب، هنگامی که چشمانم را بسته بودم، می‌شنیدم که به پدر می‌گفت می‌خواهد او هم کمک‌خرج خانه شود. 🔻 یک روز صبح، مادرم دست من و برادر کوچکم را گرفت و با خود به محلی دورتر از محل زندگی مان برد؛ آن خانه بسیار زیبا بود و چند اتاق داشت که فقط یکی از آن‌ها، از کل خانه ما بزرگتر بود. 🔺من از کنار درب اتاق، دیدم که دختری همسن و سال من مشغول نوشتن است؛ افسوس خوردم که من و بسیاری از دختران همسن و سالانم سواد نداریم و به مدرسه نرفته‌ایم. ======================= ⚠️ این داستان، الهام‌گرفته از آمارهای پژوهشی است که می‌توانید در اینجا مشاهده کنید... 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir