📌اینگونه رفتند و جان دادند تا ما در گِل نمانیم 🔸چهره‌اش خسته است؛ اما نه خستگیِ از پا افتادن،بلکه خستگیِ مردی که از میان میدان مین و باران گلوله،از شب‌های بی‌پایان سنگر و زمزمه‌ی خمپاره‌ها بازگشته است. 🔹بادگیر خاکی‌اش، همچون پرچمی که از دل طوفان گذشته باشد، بر تنش نشسته. ▪️کلاه نظامی را تا روی پیشانی کشیده، تا آفتاب بی‌رحمِ پس از باران،و گرد و خاک راه، چشم‌هایش را نسوزاند. ▫️اما از زیر لبه‌ی آن، برق اراده‌ای پیداست که هیچ طوفانی خاموشش نکرده. □او «پیک عملیات» است؛ بر دوش، کیفی کوچک و پارچه‌ای داردکه در ظاهر سبک می‌نماید، اما سنگینی‌اش به اندازه‌ی سرنوشت یک عملیات است.در دلش اسراری نهفته که حتی بی‌سیم‌چی جبهه هم نباید آن را بشنود.زمین زیر پایش و پوتین‌هایش، در گل و لایِ باران‌های چندروزه غرق شده‌اند.هر قدمش، نبردی تازه است، اما او پا پس نمی‌کشد. ● ایستاد ● رفت ● گذشترفت تا امروز ما در راه نمانیم، رفت تا، به قول معروف، «در گِل نمانیم» و امروز ما بتوانیم در آرامشِ کوچه‌های شهر،بی‌هراس از خمپاره و بی‌سایه‌ی دشمن،راه خود را ادامه دهیم. 🔻این خاک، به پای غیرتش، سبز و سربلند مانده است 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671