آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت در زير نعل ها تن پامال برنگشت چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت خنجر كشيد و زني التماس كرد يك زن به مرد بد دهني التماس كرد شاعر: ناشناس علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini