🎇 جعفر طيّار در لحظه شهادت روزه بود در جنگ موته از جنگ هاى بزرگ اسلام، كه نيروى دشمن سى تا چهل هزار نفر بودند، و حال آنكه نيروى اسلام سه هزار نفر بيش نبودند، جنگ شروع شد، جعفر طيّار اسب خويش را پى كرد، و پياده شد و شروع به جنگ نمود، دست راست و چپ او از بدن جدا شد، از گلو تا ناف هفتاد تير خورد، خون از بدنش مى رفت، خيمه اى نصب بود كه مجروحين را در آن مداوا مى كردند، به نام خيمه دارالحرب يا بيمارستان سيّار، عبدالله بن عمر گفت : من همراه بودم جعفر طيّار را كه هنوز مقى داشت به زير همان خيمه بردم، ولى چشمش بسته بود، من فهميدم خيلى تشنه است. ظرفى را آب كردم، آوردم بالاى سرش، آرام شانه اش را تكان دادم، چشمهاى خود را به زحمت باز كرد، نگاهى به من كرد، گفت : چه مى گوئى؟ گفتم: آب ميل ندارى؟ فرمود: اين آب را بالاى سرم نگهدار، تا موقع غروب، اگر زنده بودم از اين آب مى خورم، و اگر هم زنده نماندم، با لب تشنه به پيشگاه خداوند مى روم، گفتم: آب موجود است چرا تا مغرب؟ گفت: اكنون من روزه ام و نمى خواهم روزه ام را افطار نمايم!! "بابى انت و امى لكم الفداء" خداوند از اين همه ايمان و اخلاص و شهامت شما درس عبرتى به ما نيز مرحمت فرمايد. از جمله صوّامون جناب محمّد بن جعفرالصادق است كه مرحوم محدّث قمى از شيخ مفيد نقل مى نمايد: "كان محمّدبن جعفر9 سخيّاً و شجاعاً و كان يصوم يوماً و يفطر يوماً". جناب محمّد فرزند گرامى حضرت صادق مردى سخاوتمند و داراى شجاعت و شهامت بود، و آن جناب يك روز در ميان روزه بود. 🔆 صبح ظهور تو ❣ شروع زندگی، شود اگر بیایی @sobhezohor