🔸سرلشکر خدایار از طرف رضا خان نزد مدرّس آمد و با کمال تواضع و احترام گفت:
رضا شاه میگوید: خوب است شما به درس و بحث خود بپردازید و از دخالت در امور سیاسی خودداری کنید. رضا شاه میل دارد باب مراوده را با شما باز کند و به هر طیق که بپسندید با شما روابط حسنه داشته باشد و همه اوامر شما را در امور مملکتی اطاعت خواهد کرد. ضمنا مبلغ یکصد هزار تومان برای شما فرستاده تا در هر راهی که صلاح میدانید به مصرف رسانید.
مدرّس چند لحظهای به آن پول نگاه کرد. سپس فرمود:
به رضا خان بگویید که من وظیفه شرعی دارم که در امور مسلمین دخالت کنم. اسم آن را سیاست بگذارید یا چیز دیگر هر چه باشد فرق نمیکند.
من وظیفه خود را انجام میدهم. سیاست در اسلام چیزی جدایی از دین نیست. در اسلام دین و سیاست با هم است. اسلام، مسیحیت نیست که فقط جنبه تشریفاتی، آن هم هفتهای یک روز در کلیسا داشته باشد. این پولها را هم ببر که اگر اینجا بماند تمامی آن به مصرف نابودی رضا خان خواهد رسید.
خدایار مأیوسانه از خانه مدرّس ـ به همراه پولها ـ بیرون رفت.۹
🔹دو نفر خدمت مرحوم مدرّس آمدند که یکی از آنها فرنگی بود. مردی که مترجم بود، گفت:
«
ایشان یکی از مأمورین عالی رتبه سفارت انگلیسند. چکی تقدیم میدارند، برای اینکه هر نوع صلاح بدانید مصرف نمایید»
آقا گفتند: «چک چیست؟» مترجم گفت: «
چک براتی است که بانک می گیرد و مبلغی که در آن قید شده می پردازد».
مدرس خندید و گفت:
«
به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم. اگر خواست به من پول بدهد، باید تبدیل به طلا و بار شتر کند و ظهر روز جمعه و هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آنجا اعلام کند که این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر بری مدرس فرستاده است تا آن وقت من قبول کنم».
بعد از ترجمه این سخنان، فرنگی چیزی گفت. مترجم رو به آقا کرد و گفت: «
ایشان می گویند شما میخواهید در دنیا حیثیت ما را نابود کنید».
مدرس خندید و گفت:
«
به ایشان بگویید، از نابودی چیزی که ندارید نترسید»!۱۰
📚منابع
۱) مدرّس قهرمان آزادی، ج۲، ص۶۶۸.
۲) مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر، ص۲۰۲ و مدرّس، ج۱، ص ۲۴۴.
۳) مدرّس ، ج۱، ص۱۹۴.
۴) صحیفه نور، امام خمینی (ره)، ج۴، ص۴۲.
۵) در گفت وشنود با تهمینه مهربانی، ص۹۶.
۶) مدرّس، ج۱، ص۱۸۷.
۷) مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر، ص۲۰۳.
۸) مدرّس، ج۱، ص۲۰۹.
۹) مدرّس، ج۱ ، ص۲۴۱.
۱۰) در گفت وشنود با دکتر محمد حسین مدرسی، ص۵۱.
🆔
@ss_alavi_ir