🔷سروده‌هایی از مرحوم آیت‌الله 🔻برای مادر در زمان شاه هنگامی که ایشان در زندان به سر می‌بردند، به جای نامه‌های احوال‌پرسی ساده، این شعر را سروده و به مادرشان تقدیم نموده‌اند: ای مادر پیر رنج دیده وز رنج همه شکنج دیده هر چند رخت دهد نشانه از یک اِلَم و غم زمانه هر چند ز کار اوفتادی در نظم امور اوستادی هر چند شکسته استخوانی لیکن تو ستون خاندانی بنیاد ز هم گسسته گردد آنگه که ستون شکسته گردد تو خرمّی و نشاط مایی تو مرکز ارتباط مایی تو مهره‌ی استخوان پشتی خُردی به نظر ولی درشتی هر پشت که مهره‌ای از آن کاست خم می‌شود و نمی‌شود راست دامان سخن اگرچه باز است از سنجش و فکر بی‌نیاز است از طول سخن ملال بینی گرچه سخنم زلال بینی چون در غم دوری تو بودم این قطعه تفنُّناً سرودم این قطعه ز «صادق» ار پذیری یا خُرده و نکته‌ای نگیری هم مفتخریم و هم مباهی بر چون تو، بلند پایگاهی 🔻برای همسر این شعر را آیت‌الله حائری در چهلمین سالگرد ازدواج خود، یعنی در سال ۱۳۸۹ به پاس زحمات و تحمل مشکلات همسرشان ـ مرحومه نیرالشریعه حسینی ـ سروده‌اند و هم‌اکنون برسنگ مَزار این بانوی بزرگوار در «آرامگاه نور» نقش بسته است: ای همسر مهربانِ دلبند ای مادر عشق را تو فرزند از لطف نگاه تو ز دل رفت هر غصه که خاطرم پراکند چون نور ز ذرّه‌بین گذر کرد آتش به میان کاغذ افکند ای همسر من تو ذرّه‌بینی! از توست هر آنچه از من آرند تو دست نوازش خدایی بر همسر خویش و چند فرزند زندان سیاه اهرمن را با داشتن یکی دو فرزند دیدار من آمدی شب و روز ای مرهم زخم شویِ در بند دست تو شکسته بود و می‌شست همسایه لباس ما و فرزند در خواب بدید آن مددکار زهرا به تو گفته بود: «فرزند»! ز آن روز که این سخن شنیدم در بند توام به مهر سوگند ای محرم رازهای پنهان در خاطر من ز تو بسی پند در جشن تولد امامم با توست مرا زمان پیوند اکنون که شده چهلمین سال بر دست تو باد بوسه‌ای چند ای همره روزهای شیرین ای همدم شام‌های چون قند هر خستگی از تنم شود دور تا بر لب توست یک شکرخند این هدیه‌ی من به جشن عقد است ای همسر مهربان دلبند 📚حکمت هنر، ص۳۵. 🆔 @ss_alavi_ir