عمامه، نماد وجود آن طائفهای است که در دین تفقه میکند، دین را تبلیغ میکنند و در مقابل مخالفان دین میایستند. از همین روی، دست نشاندگان استعمار و مبلغان لائیسیسم، با عمامه جنگیدهاند. رضاشاه دستور داد عمامهها را بردارند و کلاه پهلوی بر سر بگذارند... دستگاه حاکمه نقشه کشید تا یک روحیهی عمومی ایجاد کند و عمامه را مورد تحقیر و استهزا قرار دهد. در کودکی وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم، عمامه گذاشتم. علت این عمامهگذاری زودهنگام آن بود که در آن دوران، مردم عادت به پوشاندن سر داشتند. طبیعتاً پدر حاضر نبود ما کلاه پهلوی بر سر بگذاریم؛ بنابراین چارهای جز عمامه نبود.
عمامه ما را مادر میبست... ما از زمان کودکی با پدیدهی مسخره کردن عمامه مواجه بودیم. آن قدر کلمات تمسخرآمیز شنیدیم که این پدیده در نظر ما عادی شده بود و لذا به علت آن نمیاندیشیدیم. فقط وقتی بزرگ شدم، به حافظهام مراجعه میکردم و شگفتزده میشدم. هیچ معممی چه کوچک و چهبزرگ از این پدیده در امان نمانده بود.
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب_پیش_نیاز
#فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری