گاهی با امام "رحمه الله"
راجع به اینکه بچهها
سر نماز جمعه برای كمك به جبهه، قلکهایشان را میشکنند، یا
فلان مادر شهید، پیغامی به وسیلهی من به ایشان داده است، صحبت میکردم. این مرد
باعظمت، این مرد با اصابت، این انسانی كه پانزده خرداد را گذرانده بود، انقلاب و جنگ را گذرانده بود، این كوه استوار، ناگهان مثل یك انسان رقیق، فشرده میشد،
چشمهایش
پر از اشك میشد، درهم میرفت و اشك میریخت! یعنی جامع همهی این خصوصیات بود.
۱۳۷۸/۰۶/۲۷
#کتاب_پنجم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_امام_خمینی
#صفحه ۳۰
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری